کاش می شد سرزمین عشق را در میان گام ها تقسیم کرد. کاش می شد با نگاه شاپرک عشق را بر آسمان تفهیم کرد کاش می شد با دو چشم عاطفه قلب سرد آسمان را ناز کرد کاش می شد با پری از برگ یاس تا طلوع سرخ گل پرواز کرد کاش می شد با نسیم شامگاه برگ زرد یاس ها را رنگ کرد کاش می شد با خزان قلب ها مثل دشمن عاشقانه جنگ کرد کاش می شد در سکوت دشت سبز ناله ی غمگین باران را شنید بعد دست قطره هایش را گرفت تا بهار آرزوها پر کشید کاش می شد مثل یک حس لطیف لا به لای آسمان پر نور شد کاش می شد چادر شب را کشید از نقاب شرم ظلمت دور شد . کاش می شد از میان ژاله ها جرعه ای از مهربانی را چشید کاش می شد در ستاره غرق شد در نگاهش عاشقانه تاب خورد کاش می شد مثل قوهای سفید از لب دریای مهرش آب خورد کاش می شد با کلامی سرخ و سبز یک دل غم دیده را تسکین داد کاش می شد با تمام حرف ها یک دریچه به صفا باز کنیم کاش می شد در نهایت راه عشق آن گل گمشده را پیدا کنیم . عزیز تر از جانم..... عزیزم وقتی دلم برایت تنگ می شود بر تپه ای از صدف مینشینم و در آیینه تو را جستجو می کنم ؛ وقتی دلت برایم تنگ شد به ابر کبودی که از بالای سر یک نیلوفر تنها می گذرد لبخند بزن |
درباره من
تماس با من آرشیو مطالبفرصتعشق یعنی........ کاش می شد.... دلم گرفته شعر دلتنگی هنوز به خاطرم هست دیدی ای دل غم ِ عشـق دگر بار چه کرد از عشق مردن.... تا کی؟ دلم گرفته... خداحافظ گل لادن .... یک دل تنها دوباره دل هوای با تو بودن کرده.... رفتی و بی تو دلم پر درده تا تو رفتی من تموم قصه هام قصه تــــــوست آخه دل من دل دیوونه ی من دلم برات تنگ شده بود این نامه رو واست نوشت گریه نمی کنم بودنم برات شده عذاب یار من کجاست؟ همه چی آرومه..... کسی را که خیلی دوست داری..... چنان دل کندم از دنیا که شکلم شکل تنهایی ست نباشی همیشه با تو هستم نفس می کشم دوره ارزانی فقط خودمو خودت ... پیوندهای روزانه
|